بورخس- world poetry

نوامبر 142005
 

بورخس در سن 85 سالگی این شعر را می نویسد و
در پایان شعر می گوید می دانم که چیزی به
مردنم نمانده.البته می دانیم که عمرش از مرز
90 هم گذشت
و چنین می گوید:

اگر عمر دوباره ای داشتم
در آن عمر دوباره
اشتباهات بیشتری می کردم
سعی نمی کردم چنین دقیق باشم
سعی می کردم ارام تر باشم
احمق تر از آنی که هستم باشم
در حقیقت کمتر چیزی را جدی می گرفتم
کمتر تمیز و کثیف می کردم
ریسک بیشتری می کردم
بیشتر به سفر می رفتم
غروب بیشتری را به تماشا می نشستم رود های بیشتری را شنا می کردم
به دیدن جا های بیشتری می رفتم ، جا هایی که
هرگز نبوده ام
بستنی بیشتری می خوردم و لوبیای کمتری
مشکلاتم واقعی بود بجای خیالی
به یقین روزهای خوشی داشته ام اما اگر
برگردم روز ها یی خواهم داشت فقط شاد
اگر نمیدانی زندگی ساخته شده
از لحظه هاست
لحظه ها رااز دست مده

مهناز بدیهیان

  2 دیدگاه به “بورخس- world poetry”

  1.  

    ممنون خیلی کمکم کردی

  2.  

    عمر دوباره
    مردن نمیخواهد
    عمر دوباره
    باعشق و اراده
    همین لحظه آغاز میشود

    عمر دوباره را بساز
    آنگونه که میخواهی
    آنگونه که تهی از رنگ ندامت باشد
    و چون به آخر خط رسیدی
    از فراز نقطه پایان
    به عمر رفته نگاه کن
    و ببین
    که عشق و اراده
    چگونه عمر دوباره
    خلق میکند
    و رنگ ندامت را
    از عمر یکباره نیز
    پاک میکند

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي