به خدا پشت این شعر هیچ فلسفه ای نخوابیده / علی حاجیان زاده

 شعر
جولای 282008
 

به استاد عزیزم مهرداد فلاح

www.meadow.ie

و علی عبدالرضایی که از دور دست
هایم را تکان داد
———-
به خدا پشت این شعر هیچ فلسفه ای نخوابیده

به استاد عزیزم مهرداد فلاح

هایم را تکان داد و علی عبدالرضایی که از دور دست

به خدا پشت این شعر هیچ فلسفه ای نخوابیده

اگر هم می بینی هگل تا کاهگل دست های تو را بلدم

ربطی به افلاطون ندارد .

بیا باور کنیم که

چشم هام بی دلیل آبی نبوده اند !

که حالا دنبال دلیل می گردی

بارانی ام را تنم کنم !

از دیروز دست های تو

تا امروز که دست بچه های کوچه

به طرفم سنگ پرت می کند

تنها یک روز گذشته

اما من یادم رفت

مو های سیاهم را از روی تاقچه بردارم

یادم رفت که تو می آیی !

تو هیچ وقت نرفته ای !

این انتظار بزرگی ست ؟

که چشمهام رو به در بدوزم

که دستگیره

کشیده

شود

که نه ! باز هم این دکتر عوضی

حتمن می خواهد بپرسد یک + یک

و من باز برای اینکه ببینمت !

بگویم : یک می شود : یک !!!

به خدا پشت این شعر هیچ فلسفه ای نخوابیده

فقط حرف های دیوانه ای ست

که می خواهد تو را ببیند !!!

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي