برتولت برشت

ژوئن 252009
 

سرانجام به سراغ من آمدند
هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند
,,,,,
اول به سراغ یهودی‌ها رفتند
من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم .
پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند
من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم .
آن‌گاه به لیبرال‌ها فشار آوردند
من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم
سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید
کمونیست نبودم، بنابراین اعتراضی نکردم .
سرانجام به سراغ من آمدند
هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند.

  یک پاسخ به “برتولت برشت”

  1.  

    سلام . من برشت رو واقعا دوست دارم زیرا ساده و صمیمی می نویسد اما عمیق و واقعی هر چند وقت یکبار خوبه که آدم اشعارش رو مرور کنه و واقعا چیزی رو از دست نمی دهید اگر کتاب شعرش رو ده ها بار بخونید .
    از زحمت شما هم سپاسگذارم

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي