آنام کوچک خدا/ رباب محب

مرد
ته سيگاری سوخته بود
زن
به قوطی سرخابش دل سپرده بود
رباب محب
پائيز
استکهلم 1996
1
الف
لام
ميم
به سياق پيامبری
هاتفی ست در سلسله ی
من تعلقات
به سياق عشق
اما
تنها در هوای يک نوش کوچکست
اين
سنبلک پيچيده بر بلور تن
2
مرد
در آينه فرو رفت
زن
در آينه قد کشيد
3
رابطه
آغازی وارونه
در مسير مسافران گم گشته ی رويا ها
4
مرد
ته سيگاری سوخته بود
زن
به قوطی سرخابش دل سپرده بود
—–
زنجموره هاي مخدوش
رباب محب
قلم: ناشر
گوتنبرگ
پائيز 1998
1
ما
به آواز غوکان و زنجره ها
مست مي شويم
و سايه مان
به رستاخيز ِ رقص.
بيا
به ايوان ِ شب برويم.
2
وقتی که زخمهايش را می ليسيدم
ناياب ترين ِ شراب ها
خوشبختی بود و دهان ِ من
پيدا ترين ِ پياله ها
3
ميانه ی رودی ايستاده ام
بهترين راه اين است
در تو که می پيچم
راه و ُ مقصد يکی می شوند.
یک پاسخ به “آنام کوچک خدا/ رباب محب”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
سلام
بعد ازمدتها مروری برشعرتان داشتم لذت بردم