آنام کوچک خدا/ رباب محب

 شعر
مارس 102008
 
box

مرد
ته سيگاری سوخته بود
زن
به قوطی سرخابش دل سپرده بود
رباب محب

پائيز

استکهلم 1996

1

الف

لام

ميم

به سياق پيامبری

هاتفی ست در سلسله ی

من تعلقات

به سياق عشق

اما

تنها در هوای يک نوش کوچکست

اين

سنبلک پيچيده بر بلور تن

2

مرد

در آينه فرو رفت

زن

در آينه قد کشيد

3

رابطه

آغازی وارونه

در مسير مسافران گم گشته ی رويا ها

4

مرد

ته سيگاری سوخته بود

زن

به قوطی سرخابش دل سپرده بود
—–

زنجموره هاي مخدوش

رباب محب

قلم: ناشر

گوتنبرگ

پائيز 1998

1

ما

به آواز غوکان و زنجره ها

مست مي شويم

و سايه مان

به رستاخيز ِ رقص.

بيا

به ايوان ِ شب برويم.

2

وقتی که زخمهايش را می ليسيدم

ناياب ترين ِ شراب ها

خوشبختی بود و دهان ِ من

پيدا ترين ِ پياله ها

3

ميانه ی رودی ايستاده ام

بهترين راه اين است

در تو که می پيچم

راه و ُ مقصد يکی می شوند.

  یک پاسخ به “آنام کوچک خدا/ رباب محب”

  1.  

    سلام
    بعد ازمدتها مروری برشعرتان داشتم لذت بردم

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© [suffusion-the-year] MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي