آزاده زارعیان

ژوئن 252007
 
اندوه ماهیانه

هرماه
من تنها نیستم
که نیمی از صورتم خیس
نیمی از تنم خون

در بطن تاریک این دایره
قطره قطره / خشک می شوم
حتمن ، ماه هم اندوه بزرگی دارد
که هر شب
در برابر چشمان ستاره ها
ذره ذره / آب می شود

  5 دیدگاه به “آزاده زارعیان”

  1.  

    خیلی جالب است

  2.  

    شعري با حسي پررنگ
    شعري با تمام وجود كوتاه
    شعري زيبا
    مثل اه.

متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.

© 2025 MahMag - magazine of arts and humanities درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‏عرضگي را صبر،
و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‏نامند.
گاندي