ژوئن 252007
اندوه ماهیانه
هرماه
من تنها نیستم
که نیمی از صورتم خیس
نیمی از تنم خون

در بطن تاریک این دایره
قطره قطره / خشک می شوم
حتمن ، ماه هم اندوه بزرگی دارد
که هر شب
در برابر چشمان ستاره ها
ذره ذره / آب می شود
5 دیدگاه به “آزاده زارعیان”
متاسفم! ارسال دیدگاه بسته شده است.
با سلام وخسته نباشید
خانم آزادیان درشعر شما هیچ رویکرد هنرمندانه که همراه بابدعت و بداعت در حوزه معنا و مفهوم بوده مشاهده نمی گردد.
تنها اعتماد به نفس کاذب که در بین هنرمندان این دیار به وفور یافت می شود شما را با سایر عوام متمایز گردانیده است.تفکرات بدوی و عامی به همراه فرم های همیشگی و با شعارهای جاهلانه و راحت طلبانه و برتری جویانه که از درون تهی است در اشعار شما هم فراوان است وهم ضعیف تر.
شما به معرفت نیازمندید.
بیش از زیستن و شعر گفتن.
ترک فضا کنید و با شناخت بیشتر از فلسفه و هستی پیرامون به سراغ خود بیائید.منتظر دیدن شما هستم.